سیدمحمدتقی مدرسرضوی که یکی از استادان برجسته دانشگاه و پژوهشگران ادبی شناخته میشود، علاوهبر تألیفات و تصحیحات بیشمار ادبی، چند کتاب نیز درباره پیشینه و فرهنگ خراسان نوشته است؛ آثاری همچون «تاریخ مشهد رضوی»، «تاریخ رجال خراسان»، «شجره طیبه» و «سالشمار وقایع مشهد در قرنهای پنجم تا سیزدهم» که همگی را خود او منتشر کرده است.
در این میان یک اثر بسیار ارزشمند، دو دهه بعد از مرگش، تازه پیدا میشود؛ «گزارش مکتب شاهپور» که به مشهد و سیمای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی آن در ابتدای قرن چهاردهم خورشیدی میپردازد و بنا بوده است همزمان با جشن هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی انتشار یابد.
بههرترتیب چنین اتفاقی رخ نمیدهد تااینکه سال ۱۳۸۴ خانواده مدرسرضوی تمام یادداشتهای پراکنده استاد را به کتابخانه قطب علمی فردوسیشناسی و ادبیات خراسان اهدا میکنند. میان آن دستنوشتهها، نسخه فرسوده و آسیبدیده دفتری تایپشده قرار دارد که بعد از تصحیح توسط استاد مهدی سیدی، پژوهشگر و تاریخنویس مشهدی، در سال ۱۳۸۶ با نام «مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی» منتشر میشود.
او در مقدمه این کتاب که اطلاعات تاریخی مهمی از یک مرحله ناشناخته مشهد دارد، گزارشی جامع از داستان کتاب و نویسندههایش میدهد که «محمدتقی مدرسرضوی» اصلیترین آنهاست. سیوهفتمین سالگرد وفات مدرسرضوی، بهانهای شد تا از او و دفتر منحصربهفرد «گزارش مکتب شاهپور» بنویسیم.
تاریخ میگوید کتاب «راهنمای تاریخ مشهد» که مدرسرضوی در سال ۱۳۱۳ گردآوری میکند، با آنکه آماده انتشار است و مجوزهای لازم را میگیرد، هرگز به زیور طبع آراسته نمیشود؛ به همین دلیل است کتابی که نخستین راهنمای تألیفشده شهر مشهد است و بعدها به «گزارش مکتب شاهپور» مشهور میشود، برای دههها بهصورت یک معما باقی میماند.
مهمترین این معماها این است که چرا این کتاب که در ایران آن روزگار نمونه ندارد، اصلا به چاپ نمیرسد یا اینکه چرا به نام «گزارش مکتب شاهپور» شناخته میشود. اینجا صورتنامهای را میآوریم که رئیس اداره ایالتی معارفواوقاف خراسان در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۱۴ به شماره ۸۴۰۷ به مقام منیع وزارت معارفواوقاف نوشته است.
این نامه که برای نخستینبار منتشر میشود، پاسخ برخی از این ابهامهاست. همچنین قرارداد طبع کتاب به تاریخ ۸ شهریور ۱۳۱۴ را عینا درج میکنیم که اگرچه معمای منتشر نشدنش را روشن نمیکند، جزئیات هزینههای تولید این اثر گرانقدر را در مشهد ابتدای قرن چهاردهم شرح میدهد و میگوید که کتاب «راهنمای تاریخ مشهد» اگر چاپ میشد، به چه نحوی بود.
بهطوریکه خاطر بزرگ مستحضر است، در اواخر سال ۱۳۱۲ انجمن مرکب از فضلای خراسان، تحت ریاست آقای بهرامی، والی وقت، به اسم «مکتب شاهپور» تشکیل گردید. راپرت مبسوط این مجمع در موقع خود، عرض و از طرف وزارت جلیله متبوعه هم برای مساعدت به انجمن مزبور، ماهیانه پانصد ریال از محل اوقاف اعطا گردید. (از اول فرودین ۱۳۱۳ لغایت آذرماه همان سال).
از آثار این انجمن، یکی تألیف و جمعآوری کتابی است به نام راهنمای مشهد که مشهد را با تمام جهات از قدیم تا حال معرفی مینماید. این مجموعه نفیس توسط عدهای از دبیران و فضلای مشهد، تألیف و اسم هریک از مؤلفین ذیل فصل مربوط به خود ذکر گردیده است.
فصل مهم و جالب توجه این کتاب، قسمت نفایس آستانقدس میباشد که جمع آوری آن را آقای مؤید ثابتی، نماینده فاضل مشهد، عهدهدار بودند. این قسم را با عکسهای متعدد معظمله همراه خود به طهران آوردهاند که با جلب کمک وزارت جلیله متبوعه اقدام به طبع آن نمایند.
اخیرا نیز قسمتهای مختلف کتاب مزبور، پاکنویس و حاضر شده بود، شرح صورت ضمیمه توسط آقای مدرسرضوی که عهدهدار تألیف قسمت مهمو تصحیح و تنقیح تمام کتاب بودهاند، تقدیم گردید. قسمت مختصری از کتاب که باقی مانده، عنقریب پاکنویس و تقدیم خواهد گردید.
چون کتاب مزبور، مجموعه مفید و جامعی است که کمتر نظیر آن تاکنون در ایران تألیف شده و برای زوار مخصوصا زوار غیرایرانی که به مشهد مشرف میشوند، بهترین راهنما میباشد، استدعا دارد وسائل طبع آن را به هر نحو که صلاح دانند، فراهم فرمایند و این کتاب را از آثار دوره زمامداری معارف بندگان حضرت اشرف وزیر متبوع دامتشوکته بهیادگار بماند. آقای مدرسرضوی برای عرض هرگونه توضیح حاضرند.
رئیس معارفواوقاف خراسان
برای طبع(چاپ) کتاب راهنمای تاریخ مشهد، قرارداد ذیل بین آقای مدرسرضوی و «شرکت طبع کتاب با مسئولیت محدود» منعقد میشود.
۱- آقای رضوی نسخه اصلی کتاب را به ضمیمه تصاویر آن ترتیبشده پس از تصویب طبع آن از طرف اداره انطباعات وزارت معارف و اداره نظمیه کل کشوری به شرکت طبع کتاب، تحویل داده و حق طبع اول کتاب مذکور را مشروطبر اینکه عده نسخ مطبوعه از هزار جلد متجاوز نباشد، به شرکت مزبور واگذار خواهند کرد.
۲- شرکت طبع کتاب تعهد مینماید مبلغ ۵ هزار ریال در موقع تسلیم نسخه بابت مخارج مقدماتی تهیه نسخه به آقای مدرسرضوی پرداخت نماید.
۳- پس از طبع کتاب (شرکت طبع کتاب) یکصد جلد کتاب مجلد کرده (با جلد معمولی) از همان نسخه بابت حقطبع به آقای مدرسرضوی خواهد داد. آقای مدرسرضوی حق ندارند آنها را از قیمت تعیینشده از طرف شرکت کمتر به فروش رسانند. درصورت عدول، خسارت شرکت را بایستی تقبل نمایند.
۴- کتاب فوق بایستی از حیث طبع و کاغذ مطابق کتب مطبوعه وزارت معارف باشد و در تصحیح و غلطگیری آن نهایت مراقبت به عمل آید و قیمت آن از قیمت تمامشده نباید صدی چهل علاوه باشد و مخارج پست خارج از تهران و حقالعمل فروشندگان ولایات مزید خواهد شد.
۵- آخرین تصحیح کتاب باید به نظر آقای مؤیدثابتی، وکیل مجلس شورای ملی، رسیده و پس از تصمیم بر تصدیق ایشان طبع گردد و البته بایستی فرمهای نمونه طبق قانون مطبعه متأخر افتد. اگر تأخیری رخ دهد، شرکت میتواند طبق نسخه اصلی تصحیح نموده و به مسئولیت خودش به طبع رساند.
۶- شرکت متعهد میشود چنانچه برای تجدید طبع کتاب، توافقنظر مابین طرفین حاصل نشد، کلیشههای کتاب را سالما به قیمتی که خبره مرضیالطرفین تعیین نماید، به آقای مدرسرضوی واگذار نماید و وجه آن را دریافت کند؛ بنابراین حق استفاده جداگانه از کلیشهها و نقشههای این کتاب نخواهد داشت، مگر آنکه آقای مدرسرضوی از خریداری به قیمت خبره خودداری نماید.
۷- آقای مدرسرضوی حق ندارد تا کتب مطبوعه شرکت تمام نشده، حق طبع این کتاب را به دیگری واگذار کرده و یا آنکه خود ایشان مباشر طبع آن شوند. در صورت تخلف، بایستی خسارت وارده بر شرکت را بپردازد.
۸- این قرارداد در سه نسخه تنظیم گردید. نسخه اول آن به شرکت طبع کتاب و نسخه دوم به آقای مدرسرضوی و نسخه سوم به اداره انطباعات تسلیم شد.
سیدمحمدتقی مدرس رضوی در شب سه شنبه دوم شوال سال ۱۳۱۳قمری برابر با ۲۸اسفند ۱۲۷۴خورشیدی در مشهد زاده میشود. پدرش که حتی دختران خود را در آن دوران به کسب دانش وادار کرده و خود از دانشمندان و مدرسان بنام خراسان است، برای پرورش و آموزش پسر نیز وسواس خاصی به خرج میدهد و او را از پنج سالگی به مکتب میفرستد.
او قرآن کریم و «صد کلمه مولای متقیان» و ترجمه آن را در مکتب میآموزد و صرف و نحو را از کتاب «جامع المقدمات» فرا میگیرد. سپس شاگرد یکی از چهار مدرسه علوم وفنون جدید میشود که به تازگی در مشهد گشایش یافته است.
سیدمحمدتقی، چون پیش از این، فارسی و عربی را آموخته است، در کلاس چهارم دبستان «رحیمیه» پذیرفته میشود و تا کلاس هفتم که کلاس عالی مدرسه است، در آنجا میماند. علاوه بر این، او از درس و محضر معلمان فاضل و ادیبی، چون فضل الله بدایع نگار، سیدحسین ادیب بجنوردی، آقاشیخ حسن ادیب هروی، میرزاعبدالرحمن مدرس و ادیب نیشابوری بهره مند میشود.
سیدمحمدتقی پس از اینکه از سرچشمه ادب و ریاضیات سیراب میشود، روی به آموختن علم دین میآورد و نزد پدر خود «شرح لمعه» در فقه و قوانین را در اصول فرا میگیرد و به اصطلاح طلاب، برای درس خارج فقه و اصول در محضر حاج آقاحسین قمی و آقامیرزامحمد آقازاده خراسانی زانو میزند.
نام «رضوی» به دلیل انتساب خاندانش به حضرت امام رضا (ع) است و عنوان و منصب مدرسی هم البته از زمان نادرشاه افشار در این خاندان از پدر به پسر به ارث رسیده، از همین روی فامیل این خاندان، «مدرس رضوی» انتخاب شده است. محمدتقی سال ۱۳۰۲ خورشیدی (۱۳۴۲ قمری) بعد از درگذشت پدرش که به عنوان مدرس اول آستان قدس در حرم مطهر تدریس میکرد، به این عنوان نایل میآید.
او علاوه بر کار تدریس در امور اجتماعی نیز دستی دارد و از طرف علمای خراسان به نمایندگی انجمن ایالتی برگزیده میشود. او که از سال ۱۳۰۶خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ در آمده است، در سال ۱۳۱۷خورشیدی به دستور علی اصغر حکمت به تهران میرود و مدیر داخلی و معلم دانشکده معقول ومنقول میشود.
سپس با انحلال این دانشکده به دانشکده ادبیات دانشگاه انتقال مییابد و برای جبران کسری حقوقش به دستور وزارت معارف، همکاری لغت نامه دهخدا به خدمات او اضافه میشود؛ خدمتی که دو سال ادامه مییابد تااینکه دانشکده معقول ومنقول بار دیگر گشایش مییابد و او دوباره به عنوان مدرس به این دانشکده میرود.
سیدمحمدتقی تا سال ۱۳۲۸خورشیدی با رتبه دبیری خدمت میکند و سپس با رتبه استادی، تدریسش را تا بازنشستگی در سال ۱۳۴۴ ادامه میدهد. او که دو سال بعد از بازنشستگی هم تدریس کرده، سرانجام در بهمن۱۳۵۵ از طرف دانشگاه تهران منشور استادی ممتاز را دریافت میکند. این استاد ممتاز در ۲۸آبان۱۳۶۵ در نودویک سالگی چهره در نقاب خاک میکشد.
شهر مشهد بعد از تألیف کتاب «مطلع الشمس»، حول وحوش سال ۱۳۰۰قمری (۱۲٦٠خورشیدی) تا زمان اولین آمارگیری رسمی در کشور به سال ۱۳۳۵خورشیدی، بدون شناسنامه و گزارشی جامع از این نوع است. درنتیجه پیدا شدن اطلاعات گزارش مکتب شاهپور، نه تنها از اهمیت ویژهای برخوردار است که پاسخ نیاز طیف وسیعی از محققان و علاقهمندان به گذشته شهر مشهد را نیز میدهد.
«گزارش مکتب شاهپور» در سال ۱۳۱۳خورشیدی به کوشش تنی چند از فاضلان و مطلعان صاحب صلاحیت شهر مشهد با میدان داری زنده یاد استاد محمدتقی مدرس رضوی نوشته شده است. استاد مهدی سیدی در مقدمه کتاب «مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی»، داستان پیدا شدن آن را چنین شرح داده است: «وقتی دکتر محمدجعفر یاحقی از بنده خواستند تا مجموعه اسناد و دست نوشتههایی را که خانواده محترم مدرس رضوی به دانشگاه فردوسی تقدیم کرده بودند شناسایی کنم، در اولین نگاه چشمم به اوراقی خورد که شامل حدودا چهارصد صفحه تایپی فرسوده، حاوی مطالبی درباره شهر مشهد بود.
دو نام مدرس رضوی و شهر مشهد مرا بلافاصله به یاد گزارش مکتب شاهپور انداخت که از دیرباز نام و اهمیت آن را شنیده و مطالبی از آن را هم به نقل از دیگران خوانده بودم. یکی از کسانی که حدود سی سال پس از تحریر این کتاب، به نسخهای از آن دسترسی یافته و چند صفحه مطالبش را عینا نقل کرده، على مؤتمن، مؤلف کتاب «تاریخ آستان قدس»، است.
مؤتمن به یادداشتهای کتاب مکتب شاهپور چاپ سال ۱۳۱۳ اشاره کرده و گفته که توسط آقایان دکتر فیاض مدرس رضوی و مؤید ثابتی، مربوط به مشهد و آستانه قدس رضوی تهیه و با ماشین تحریر نوشته شده است. او در بخش تولیت آستان قدس و نایب التولیههای کتاب خود، حدود دو صفحه از متن آن دفتر را عینا آورده است. باتوجه به مطالب مزبور و مقایسه «تاریخ آستان قدس» مؤتمن با بخشی از این مجموعه تایپی درباره تشکیلات اداری و متولیان آستان قدس، تردیدی باقی نماند که این اوراق فرسوده، همان مجموعه ارزشمند مشهور به گزارش مکتب شاهپور است».
اطمینان استاد سیدی، زمانی به یقین تبدیل میشود که میانه بازنگری و ویرایش کتاب «شجره طیبه»، تألیف محمدباقر رضوی و تصحیح فرزندش، استاد محمدتقی مدرس، شرح حالی را میبیند که استاد مدرس از خود نوشته و در مجله «راهنمای کتاب» چاپ کرده است. او در این شرح حال، یکی از آثار منتشرنشده خود را چنین معرفی کرده است: «تاریخ مشهد مقدس که در سال ۱۳۱۳خورشیدی هنگام جشن هزاره فردوسی تألیف شده و نسخه آن در کتابخانه آستان قدس باقی است».
مطالعه بیشتر اوراق برجای مانده، استاد سیدی را به یاد کتابی از مرحوم مدرس رضوی میاندازد که استاد ایرج افشار آن را با نام «سال شمار وقایع مشهد» در سال۱۳۷۸ به چاپ رسانده است.
استاد افشار در مقدمه کتاب مزبور درباره کم وکیف مطالب و چگونگی دسترسی به آنها نوشته است و از بستهای میگوید که در آن، اوراق ماشین شده تاریخ وقایع مهمه مشهد بوده و شادروان محمدتقی مدرس رضوی، استاد بزرگوار و دانشمند دانشگاه تهران، ۲۴ سال پیش به او سپرده و گفته است: «این تألیف را نزدیک به هنگامی که کنگره فردوسی (۱۳۱۳) تشکیل مییافت، برای انتشار در کتابی گرد آوردم که میخواستند درباره راهنمای خراسان منتشر کنند، ولی آن نیت عملی نشد و کتاب موردنظر انتشار نیافت و اوراق آن درمیان کتابخانه ام بی سرانجام مانده است. چون [مجموعه]فرهنگ ایران زمین به چاپ کردن رسالههای پیشین و پژوهشهای کم خواستار میپردازد، آن را به شما میسپارم که اگر خواستید، به چاپ برسانید».
استاد افشار در ادامه مینویسد: «اوراق تاریخ وقایع مشهد، چندین سال از چشم من به دور ماند. مرحوم مدرس رضوی هیچ گاه تذکری نفرمود و از سرنوشت کتاب خود پرسشی نکرد. هم از یاد او رفت و هم از خاطر من. چندی پس از اینکه آن شادروان چشم از جهان بربست، آن بسته پیش چشم من آمد. چون بر خود فرض میدانستم یادگار دانشمندی بسیار گرامی را که مظهر صفا و راستی و درستی بود و نوشته ارزشمندی را به امانت پیش من دارد، به چاپ برسانم...
جریان کار را به دوست فاضل گران مایه ام آقای دکتر محسن مدرس رضوی، فرزند انسانی مرتبت مؤلف که سال هاست به استادی دانشگاه اوتاوا (کانادا) رسیده است، نوشتم و از ایشان درخواه شدم اجازت خانواده استاد مکرم مرحوم را به من ابلاغ فرماید. زمانی دراز نگذشت که ایشان در نامهای دلپذیر، شادمانی خانواده را از چاپ شدن نوشته ازیادرفته و دورمانده استاد نامور یادآور شدند».
درباره شهرت این دفتر به «گزارش مکتب شاهپور»، هیچ کدام از پژوهشگران نظری ندارند و مشخص نیست چرا به این نام شهره شده است، بااین حال آن گزارش، بسیار جامعتر از صفحاتی است که استاد افشار و استاد سیدی به چاپ رسانده اند. آن طور که در مقدمه کتاب منتشرشده ازسوی ایرج افشار آمده است، «اوراق بازمانده تاریخ وقایع مشهد، ماشین شده است، ولی مرحوم مدرس رضوی در بسیاری از صفحات آن، کلمات اصلاحی و مطالب الحاقی وارد کرده است.
اوراق مذکور دو گونه شماره گذاری دارد؛ نخست صفحه شماری۳۸۳ تا ۵۳۲ است که به جوهر سیاه رنگ و به انضمام بیست وشش صفحه بدون شماره که مربوط به وقایع سال ۱۲۱۰خورشیدی به بعد هستند و دوم، صفحه شماری٤٠٧ تا ٥٥٦ با مداد قرمز است که بر همه اوراق، نقش مهر گرد «وزارت معارف واوقاف» سال ۱۳۱۳ دیده میشود. مشخص است که این صفحات دفتر به رسم زمانه، پیش از طبع برای بررسی و صدور مجوز به وزارت معارف داده شده اند و این مهرها مؤید آن است که کتاب اجازه چاپ شدن یافته است».
علاوه بر این مرحوم مدرس رضوی به خط خود بر نخستین ورق این دفتر نوشته است: «فصل هفتم -تاریخ وقایع مهمه مشهد؛ ولی برای آنکه نام کتاب کوتاهتر و متناسبتر با مندرجات آن باشد، عنوان سال شمار وقایع مشهد اختیار شد». این گونه است که فقط بخش اول (صفحات ۳۸۳ تا ۵۳۲) به دست استاد سیدی میرسد تا از آن برای نوشتن کتاب «مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی» بهره بگیرد.
استاد سیدی نیز در تصحیح خود، بخشهایی را حذف میکند؛ ازجمله مطالب نه چندان قوی درباره تاریخ توس و شرح حال تنی چند از رجال مشهور آن و سه فصل از کتاب را که به آستان قدس رضوی مربوط است و در چند کتاب دیگر ازجمله «مطلع الشمس»، «تاریخ آستان قدس»، «شمس الشموس»، «آستان قدس دیروز و امروز» و «تاریخ آستان قدس (عطاردی)» به طور مشروح آمده است.
آن طور که استاد سیدی در مقدمه «مشهد در آغاز قرن چهارده خورشیدی» آورده است، «اگرچه هر فصل این کتاب را فردی خاص نوشته است، اما نظارت ثابتی (ظاهرا ازسوی استاد مدرس رضوی) بر مطالب تمام فصول و بخشها اعمال شده است. کسانی که نامشان در متن به عنوان نویسنده آمده یا به آنها و کتابخانههای شخصی شان اشاره و به آثارشان ارجاع داده شده است، عبارتنداز: مدرس رضوی، على مؤیدثابتی، علی اکبر فیاض، محمود فرخ، قاسم غنی و حاج حسین آقای ملک».
* این گزارش یکشنبه ۲۸ آبانماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۸۷ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.